سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت امام سجاد علیه السلام

شاعر : حسن لطفی
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

سوی مجـنون برسانید که لیـلایی هست            ما شنیدیم در این شهـر که آقـایی هست

دور این خانه شلوغ است اگر جایی هست            درمندیم و دلی خوش که مداوایی هست


شب عـیـد است بـیـایـیـد حـنا بـگـذاریـم

سـر بـه پـای قـدم مـرد دعـا بـگـذاریـم

تا پـدر چـشـم به چـشمـان تو احیا دارد            پـر گــهــوارۀ تـو روح مــسـیـحـا دارد

و حسن خیره به چشمان تو نجـوا دارد            نـوۀ حـضـرت زهـراست تـمـاشـا دارد

جـلـوۀ نـام عـلـی بـر تـو مـبـارک بـادا

سـومـیـن نام عـلـی بر تو مبـارک بـادا

فـطرسی آمده و از تو پـری می خواهد            از تو عیـسی نفس ناب تری می خواهد

یوسف از تو نمک بیـشتـری می خواهد            که غـبـار قـدمت رفـتـگـری می خواهد

یـاکـریـمـیم و سر جادۀ تو شیـعـه شدیم

ما کـنـار پـر سـجـادۀ تو شـیـعـه شـدیـم

عشق وقتی که به سر حـدّ نهـایت برسد            تازه شاید که سرش بر کف پایت برسد

چـشـم هر شـاه اگر سوی عبـایت برسد            نه محـال است مـقامش به گدایش برسد

نه فقط پـهـنـۀ افلاک نمک گـیر تو است

تو از این کشور و این خاک نمک گیر تو است

مثل پـیـراهـن یوسف که به کـنعـان آمد            مـثـل ابـری که سـر خـاک بـیـابـان آمد

قـبـلـۀ هـفـتــم اگر سـوی خـراسـان آمـد            خــانـۀ مــادریـش بـود کـه ایــران آمــد

بـنـویـسـیـد کـه آقـا پـسـر ایــران اسـت

افـتـخـار بـشـر و تـاج سـر ایـران است

عـشـق ایرانی ما؛ کار بـنـایت با ماست            حوض و فوّاره و ایوانِ طلایت با ماست

طاق و گلدسته، رواق، آینه هایت با ماست            خادمیِّ حرم و صحن و سرایت با ماست

طرح زیباتری از بـاغ جـنان می سازیم

و ضریح نـویی از فرشچیان می سازیم

مصلحـت بود اگر؛ شیـر خـدا می گشتی            تو علی هستی و شمشیر خدا می گشتی

شک نداریم که تکـبـیـر خـدا می گـشتی            تکـسوار عـرب و تـیـر خـدا می گـشتی

بازوی هاشمی ات رزم چو در سر می داشت

کربلا زیر قدمهـات ترک بر می داشت

رخصتت بود اگر؛ یک تنه لشگر بودی            میـمـنـه میـسره از رزم سـراسـر بودی

پشت در پشت پـدر تیغ دو پیکـر بودی            رخصتت بود اگر حضرت حیدر بودی

کـربـلا دیـد پـدر را نـفـست یـاری کرد

وه که با نام تو عـباس عـلـمـداری کرد

واژه ات خطبه شد و تیغ علی وار آورد            خطبه ات شور عـلی در دل پیکار آورد

چه بـلایـی به سر کـاخ سـتـمـکار آورد            شیعه را با شب و شمشیر و دعا بار آورد

با تو در شام عجب معرکه بر پا شده است

که دعاگوی شما زینب کبری شده است

واژه در واژه تو را بین دعـاهـا دیـدیـم            در ابـوحـمـزه ات انگـار خـدا را دیـدیم

در صحـیـفـه اثر مصحـف زهـرا دیدیم            چتری از باور و اخلاق و مدارا دیـدیم

خـاکـیـانـیـم که دنـبـال شما حـیـرانــیــم

با تو همراه عـلی در شب نخـلـسـتـانـیم

هیچ کس نیست شب تار عزادار که تو            هیچ کس نیست اسیـر سر بـازار که تو

هیچ کس نیست که با تب دل انظار که تو            هیچ کس نیست پرستـار و بیـمار که تو

آنکه سرخی سر انجام حسین است تویی

سومین نقطه که بر نام حسین است تویی

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



عــشــق وقــتــی بــه نــهــایـت بــرسـد            تازه شاید که سرش بر کف پایت برسد